کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 656

1. بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ

2. روی او نور تجلیست مخوانید چراغ

3. آفتابیست زه طالع شده همسایه ما

4. نه شب است این که از همسایه ستانید چراغ

5. خانه را روشنی آن چشم و چراغ است امشب

6. بگذارید همه شمع و بمائید چراغ

7. چشم دارید و به به نسبت آن روی کنید

8. نیست تاریک ز پروانه بدانید چراغ

9. اگر ندیدید که چون دور شود سایه ز نوره

10. یک شب از پیش رخ او گذرانید چراغ

11. بر نتابیده به حسن رخ او ای مه و مهر

12. گرچه هریک برخ از نور فشانید چراغ

13. تا سحر امشب دیگر من و آن زلف کمال

14. شب دراز است عجب گر برسانید چراغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
* وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
شعر کامل
حافظ
* رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
* آبها صاف در ایام خزان می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی