کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 676

1. گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل

2. در حلقها ز دور و تسلسل فند جدل

3. دل ز آنچه گفت در دهشت هسته جای نطق

4. لیکن چه حاصل است ز علم بلا عمل

5. با کام پر شکر مگسی انگبین ز دور

6. ما بر تو عاشقیم به حمدالله از ازل

7. عشاق را چو حسن بتان است قبله گاه

8. شرمنده شد چو آن سخنی بود بی حمل

9. چشم ز گریه رو به خرابی نهاده است

10. قند لب تو دید و فکند از دهان عسل

11. ما را بگفت و گوی تو آن زلف و رخ فکند

12. روی تو قبله دل ما شده ازین قبل

13. داند وفا و مهر نکو بار با کمال

14. آری فتد به خانه مردم زنم خلل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به منزل رسید آنک پوینده بود
* رهی یافت آن کس که جوینده بود
شعر کامل
فردوسی
* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی
* کیست در این شهر که او مست نیست
* کیست در این دور کز این دست نیست
شعر کامل
مولوی