کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 698

1. بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم

2. در باغ وصل از گل روی تو برخوریم

3. باشد اسیر چشم گدایان پادشاه

4. بردار پرده تا که رخت سیر بنگریم

5. کوری دیده گو بشکن حور پای ما

6. اگر سر بغرف هاش چو طوبی در آوریم

7. در خلوتی که ثانی اثنین آن صباست

8. خود را ز خیل رابعهم نیز نشمریم

9. ای باد اهل روضه زحسرت بسوختند

10. دیگر به کس مگوی که ما خاک آن دریم

11. ما را به روز واقعه خاطر به آن خوش است

12. کز خاک آستان تو تصدیع می بریم

13. گر جان طلب کند ز تو جانان بده کمال

14. تا جنس عاریت به خداوند بسپریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* رسم ترنجست که در روزگار
* پیش دهد میوه پس آرد بهار
شعر کامل
نظامی
* آه اگر عشوه گری‌های زلیخا سازد
* غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
شعر کامل
هاتف اصفهانی