کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 730

1. دوش بی روی تو روی از خون دل برداشتم

2. بار بر دل پای در گل دست بر سر داشتم

3. داده جان بر باد و برخاک درت بنهاده روی

4. دیده غرق آب و دل در عین آذر داشتم

5. بی فروغ شمع روی مجلس آرایت چو شمع

6. اشک چون سیم روان بر روی چون زر داشتم

7. در خیال لعل گوهر پوش لوء لو، پاش تو

8. دامن مژگان پر از یاقوت أحمر داشتم

9. تا سحر همچون کمال از انتظار وعده است

10. سر به زانو چشم برره گوش بر در داشتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
* که تاب من به جهان طره فلانی داد
شعر کامل
حافظ
* به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
* تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
شعر کامل
سعدی