کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 748

1. شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ام

2. سوخته ماه و زهره را سینه چو آه کرده ام

3. در خور تیغ دیده ام پیش تو فرق خویش را

4. از تو به آفتاب اگر نیز نگاه کرده ام

5. گر چه ز خون کشتگان گشت رقیب سرخ روی

6. باز منش به درد دل روی سیاه کرده ام

7. ناصع اگر به بینیم روی به خاک راه او

8. هیچ مگوی کز تو به روی به راه کرده ام

9. بود همیشه جان من رسم تو بی گنه کشی

10. هیچ نمی کشی مرا من چه گناه کرده ام

11. خط چو دید بر رخت مهر دلم زیاده شد

12. نام خطت به آن سببه مهر گیاه کرده ام

13. آنچه کمال از آن دو رخ کرد بیان درین غزل

14. سهل مبین که فکر آن من بدو ماه کرده ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
* خموش باش و سخن را مکن دراز اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
* نه هر که آینه سازد سکندری داند
شعر کامل
حافظ