کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 769

1. گر کام خود از لبت بگیرم

2. چون خضر به سالها نمیرم

3. زآن دم که تو آمدی به خاطر

4. فکر همه رفت از ضمیرم

5. دارم ز غم تو بر دل ریش

6. دردی که دوا نمی پذیرم

7. چندانکه ز من تو در نغوری

8. من نیز هم از تو در نفیرم

9. چون زلف تو گرد آیم از پای

10. هم زلف تو باد دستگیرم

11. ای باد بهار کز تو خوشبوست

12. مجلسی به روایح عبیرم

13. بگذر بخجند و گر به یاران

14. از من که به شهر چین اسپرم

15. زان برد کمال جور آن شوخ

16. کو محتشم است و من فقیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ دانی که چرا پسته چنان می‌خندد
* زانکه گفتم که بدان پسته دهن می‌مانی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گم شدن در گم شدن دین منست
* نیستی در هست آیین منست
شعر کامل
مولوی
* گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
* گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
شعر کامل
حافظ