کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 794

1. من ز بویش بیخوده و دیوانه ام

2. گه به مسجد گاه در میخانه ام

3. فتنه آن غمزه عاشق کشم

4. کشت آن نرگس مستانه ام

5. تا به آن جان و جهانم آشنا

6. هم ز جان هم از جهان بیگانه ام

7. گفتهای دیوانه اویم مگوی

8. هرگز این گویم مگر دیوانه ام

9. تا بر آن دریافتم جای قرار

10. نمی باید دگر در خانه ام

11. تا غمت بنیاد ویرانی نهاد

12. یافت آبادی دل ویرانه ام

13. سر مکش از سوز ما گفتی کمال

14. شمع را گو اینکه من دیوانه ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است
* زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
* آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
شعر کامل
رهی معیری
* من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
* پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی