کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 801

1. من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار توام

2. مهر تو دارم ذره سان وز جان هوادار توام

3. بشنو که با یوسف چه گفت آن پیرزن گریه کنان

4. گر بر درم قادر نیم باری خریدار توام

5. هر خشت کز خاکم زند دست اجل کردم بحل

6. لیکن به شرطی کافکند درپای دیوار توام

7. یک شب غمت در میزدی گفتم که آیا کیست آن

8. گفتا درم بگشا که من یار وفادار توأم

9. اگر آیدم باز آن طبیب این نکته خواهم گفتنش

10. حالم چه می پرسی چو میدانی که بیمار توام

11. سخت آید از تیغت مرا گو هر نفس بر هم زند

12. گر راحتی بر دل رسد از لطف آزار توام

13. گفتی کمال از کار خود غافل مشو کاری بکن

14. اینست کار من که شد سر در سر کار توام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را
* آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را
شعر کامل
محتشم کاشانی
* عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
* حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
شعر کامل
حافظ
* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ