کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 800

1. من و درد تو آنگه باد مرهم

2. نباشد این قدر دردی مرا هم

3. حدیثم از کم و افزون جز این نیست

4. که افزون باد این درد و دوا کم

5. به خون ریزم اجازت چیست گفتی

6. اجازت اینه که بسم الله همین دم

7. نه بینم هرگز آن روزی که بی دوست

8. به بینم سینه بی غم دیده بینم غم

9. عجب غمخوارفه دارم که هرکس

10. او می خورد من میخورم غم

11. کمال از خون دل بنوشت فتوی

12. رساند آنگه بدانه دیرینه همدم

13. که کس بابد مرادی از تو بانی

14. جواب آمده که نی والله اعلم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آیینه سکندر جام می است بنگر
* تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
شعر کامل
حافظ
* دانه دل را تو پامال علایق کرده ای
* ورنه خرمن ها ازین یک دانه می آید برون
شعر کامل
صائب تبریزی
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی