کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 893

1. ای دل حکایت غم خود با صبا بگو

2. با بار آشنا سخن آشنا بگو

3. چون بگذری به منزل بار ای نسیم صبح

4. از روی لطف شمه ای از حال ما بگو

5. سوزی که هست در دل من شرح آن بده

6. حالی که رفت بر سر این بلا بگو

7. تا کوه در خروش و فغان آید از غمم

8. رمزی ز درد و محنت من با صدا بگو

9. القصه مجملی ز تفاصیل درد من

10. گر باشدت مجال سخن ای صبا بگو

11. چون بشنوی جواب کمال از کمال لطف

12. لفظ به لفظ هرچه شنیدی بیا بگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* زین ضرورت گیج و دیوانه شدم
* لیک در باطن همانم که بدم
شعر کامل
مولوی
* هرچند که قد بی‌بدل دارد سرو
* پیش قد یارم چه محل دارد سرو
شعر کامل
مولوی