کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 899

1. چو در جان کرد و دل جا غمزه تو

2. میان مردمش خواننده جادو

3. به تیر تو شکاری را نظرهاست

4. که بیند از قا سوی تو آهو

5. به جنت بیشتر سوزند مردم

6. اگر باشد بحور این چشم ابرو

7. چو خاک پا فروشی بر کشیده

8. دو چشم تر بسازیمش ترازو

9. از لب شفتالوئی دو لطف کن لطف

10. اگر چه العنب گویند دو دو

11. مگر زلفت پشیمانست از ظلم

12. که دارد از ندامت سر به زانو

13. کمال آن ترک اگر آید به مهمان

14. سر و جان پیشکش بر رسم ترغو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
* یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
شعر کامل
حافظ
* گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
* گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
شعر کامل
حافظ
* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی