کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 935

1. بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه

2. آن نبودست که گویند بقله الحرمه

3. دارم از مهر تو گه روشن و گه تیره دو چشم

4. تا سر زلف سیه داری و رخسار چو مه

5. چون روی تشنه دلا جانب سیمین ذقنان

6. پای بیرون منه از ره که بیفتی در چه

7. باش تا نغمه نی گوش کنیم ای صوفی

8. چند بانگ نو و فریاد تو الله الله

9. لاف زد گل بتن نازک تو زیر قبا

10. خواست عذر گنهش لاله و برداشت کله

11. ای خوش آن دم که ببوسیدن رخسار و لبت

12. شمع بنشانم و پیش تو نشیئم آنگه

13. گفته های تو که با آن زده سکه کمال

14. هفت هفت است ولی چون زر خاص ده ده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
* از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
شعر کامل
حافظ
* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* ریزم ز مژه کوکب بی ماه رُخت شب ها
* تاریک شبی دارم با این همه کوکب ها
شعر کامل
جامی