کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 958

1. چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای

2. بقامت این علم فتنه بر فراخته ای

3. بمهر تو ز زدم صافتر من بیدل

4. چو قلب نیست مرا از چه رو گداخته ای

5. حسود را رگ جان همچو چنگ در نزع است

6. از آن نفس که چو نی خوشترم نواخته ای

7. تو مرغ آن حرمی دانم ای رقیب و مرا

8. فغان زنست که بیهوده گو چر فاخته ای

9. بگفتی از همه خوبان مراست روی نکو

10. بدت میاد که خود را تکو شناخته ای

11. به آن دو طرف کج باز عشق چون بازیم

12. چنین که بازوی ما را به بند ساخته ای

13. کمال فارد لعبه نظر نوئی کامروز

14. بدان دهان و میان غایبانه باخته ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
* چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
شعر کامل
رهی معیری
* چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
* بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
شعر کامل
حافظ
* کی بود برگ من آن نسرین بدن را کاین زمان
* همچو بلبل در زمستان بینوا افتاده‌ام
شعر کامل
خواجوی کرمانی