کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 965

1. اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی

2. بنوش باده گلگون ز شیشه حلبی

3. چنان به آب عتب تشنه ام که صورت آن

4. برون نمیرودم از حدیقة عنیی

5. شراب و شاهد و سیم و زرم طفیل تو باد

6. فداک اصل مرا می و تها طلبی

7. اگر نه سابة مخانه بر سرت باشد

8. ز روزگار ببینی هزار بوالمجی

9. ترا چو صحبت امن و کفایتی باشد

10. به عیش کوش و به عشرت دگرچه می طلبی

11. شراب نوش به فصل بهار و فارغ باش

12. لا یلیق زمان الشباب فی کربی

13. کمال را چو مداوا به باده فرمایند

14. رواست گر بخورد می به حکم شرع نبی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* از دم سرد خزان بر گل صد برگ نرفت
* آنچه بر زخم من از مرهم کافور آمد
شعر کامل
صائب تبریزی