کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 997

1. تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کنی

2. گریه های تلخ منه بینی و لب شیرین کنی

3. چون هلاک جان خود خواهم بزاری و دعا

4. ناشنیده آریو در زیر لب آمین کنی

5. گفته ای جانت به کام دل رسانم یا به لب

6. آن نخواهی کرد هرگز دانم اما این کنی

7. از گل روی توأم رنگی جز این حاصل نشد

8. کز سرشگ ارغوانی چهره ام رنگین کنی

9. سر به تاج سلطنت دیگر فرو نابد مرا

10. گر همه عمر التفاتی با من مسکین کئی

11. ای دل اول آستین از عقل و دست از جان فشان

12. گر ز خامی پنجه با آن ساعد سیمین کنی

13. جنت الفردوس بنمایند در خوابت کمال

14. گر شبی خاک در آن ماهرو بالین کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سپاه شب تیره بر دشت و راغ
* یکی فرش گسترده از پرزاغ
شعر کامل
فردوسی
* آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل
* در دامنش آویز که با وی خبری هست
شعر کامل
عرفی شیرازی
* من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
* بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم
شعر کامل
حافظ