کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 45

1. رخی چنان که ز خورشید و ماه نتوان کرد

2. خطی چنان که ز مشک سیاه نتوان کرد

3. چگونه بوسه توان زد برای رخ نازک

4. که از لطیفی در وی نگاه نتوان کرد

5. به پیش چهرۀ تو من ز غم دمی نزنم

6. که پیش آیینه دانی که آه نتوان کرد

7. بترک وصل تو و دل بگفتم و رفتم

8. بهرزه عمر گرامی تباه نتوان کرد

9. به آب دیده در آغشته است قامت من

10. که چوب تا نکشد نم دو تاه نتوان مرد

11. ببوسه یی که ندانم دهی تو یا ندهی

12. همه جهان را بر خود گواه نتوان کرد

13. بدانک تا تو ز حالم مگر شوی آگاه

14. ز ناله هر دم پیکی براه نتوان کرد

15. نه مرد عشق توام من که عشقبازی تو

16. بجز بواسطۀ مال و جاه نتوان کرد

17. حدیث وصل تو گویم، خیال تو گوید

18. خموش باش، حدیث نگاه نتوان کرد

19. چو من بمرد از اندیشۀ تو وصلت را

20. حدیث خواه توان کرد و خواه نتوان کرد

21. بجز ببدرقۀ جاه صدر فخرالدّین

22. دلیر بر سر کوی تو راه نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر با تو گردون نشیند به راز
* هم از گردش او نیابی جواز
شعر کامل
فردوسی
* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی
* برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
* که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
شعر کامل
سعدی