خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. دل نداند تو را چنان که توئی

2. جان نگنجد در آن میان که توئی

3. با تو خورشید حسن چون سایه

4. می‌دود پیش و پس چنان که توئی

5. عقل جان بر میان به خدمت تو

6. می‌شتابد به هر کران که توئی

7. تو جهان دگر شدی از لطف

8. هم تو سلطان بر آن جهان که توئی

9. تو برآنی که جانم آن تو است

10. من که خاقانیم، بر آنکه توئی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد
* باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
شعر کامل
سعدی
* گفتا کجاست خوشتر گفتم که قصر قیصر
* گفتا چه دیدی آن جا گفتم که صد کرامت
شعر کامل
مولوی
* چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد
* هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد
شعر کامل
عطار