خاقانی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 212 - مطلع دوم

1. ناگذران دل توئی کز طرب آشناتری

2. خاک توام به خشک جان تا به لب آتش تری

3. خانهٔ دل به چار حد وقف غم تو کرده‌ام

4. حد وفا همین بود، جور ز حد چه می‌بری

5. بر سرآتش هوا دیگ هوس همی پزم

6. گرچه به کاسهٔ سرم بر سرم آب می‌خوری

7. مایهٔ عمر جو به جو با تو دو نیمه می‌کنم

8. جوجوم از چه می‌کنی چیست بهانه بی زری

9. بر دل من نشان غم ماند چو داغ گاز ران

10. تا تو ز نیل رنگرز بر گل تر نشان گری

11. نور تویی و سایه من، چون گل و ابر از آن کنند

12. چشم تو و سرشک من، رنگرزی و گازری

13. بر دل خاقانی اگر داغ جفا نهی چه شد

14. او ز سکان کیست خود تا بردت به داوری

15. از تو بهر تهی دوی دولت وصل کی رسد

16. خاصه که چون بقا و عز خاص شه مظفری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی
* مرا که خال تو فلفل فکنده است برآتش
* چرا ز غالیه دلبند می‌کنی و دلاویز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا
* نام تو برد و موجب صد اضطراب شد
شعر کامل
هلالی جغتایی