خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 78

1. خطی مجهول دیدم در مدینه

2. بدانستم که آن خط آشنا نیست

3. بر آن خط اولین سطری نبشته

4. که جوزا نزد خورشید سما نیست

5. به جان پادشا سوگند خوردم

6. که نزد پادشاه جز پادشا نیست

7. چو خاقانی نداند کاین چه سر است

8. جواب این سخن گفتن روا نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی
* تا پیامش بشنوی از هر لبی
* پنبهٔ غفلت برون آور ز گوش
شعر کامل
فروغی بسطامی