خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 127

1. ای لبت میگون و جانم می پرست

2. ما خراب افتاده و چشم تو مست

3. همچو نقشت خامهٔ نقاش صنع

4. صورتی صورت نمی‌بندد که بست

5. دین و دنیا گر نباشد گو مباش

6. چون تو هستی هر چه مقصودست هست

7. در سر شاخ تو ای سرو بلند

8. کی رسد دستم بدین بالای پست

9. تا نگوئی کاین زمان گشتم خراب

10. می نبود آنگه که بودم می پرست

11. مست عشق آندم که برخیزد سماع

12. یکنفس خاموش نتواند نشست

13. آنکه از دستش ز پا افتاده‌ام

14. کی بدست آید چو من رفتم ز دست

15. دل درو بستیم و از ما درگسست

16. عهد نشکستیم و از ما برشکست

17. باز ناید تا ابد خواجو به هوش

18. هر که سرمست آمد از عهد الست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* چرا چون لاله خونین دل نباشم
* که با ما نرگس او سرگران کرد
شعر کامل
حافظ