خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 190

1. بتی که طره او مجمع پریشانیست

2. لب شکر شکنش گوهر بدخشانیست

3. به عکس روی چو مه قبله مسیحائیست

4. به کفر زلف سیه فتنهٔ مسلمانیست

5. مرا که ناوک مژگانش از جگر بگذشت

6. عجب مدار که اشکم چو لعل پیکانیست

7. خطی که مردم چشمم نبشته است چو آب

8. محققست که او ابن مقله ثانیست

9. دل شکسته که مجذوب سالکش خوانند

10. ز کفر زلف بتان در حجاب ظلمانیست

11. نظر بعین طبیعت مکن که از خوبان

12. مراد اهل نظر اتصال روحانیست

13. پری رخا چکنم گر نخوانمت شب و روز

14. چرا که چارهٔ دیوانگان پری خوانیست

15. بیا که جان عزیزم فدای لعل لبت

16. که با لب تو دلم را محبتی جانیست

17. تو شاه کشور حسنی و حاجبت ابرو

18. ولی خموش که بس حاجبی به پیشانیست

19. چنین که می‌کند از قامت تو آزادی

20. کمینه بنده قد تو سرو بستانیست

21. مپوش چهره که از طلعت تو خواجو را

22. غرض مطالعهٔ سر صنع یزدانیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
* لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست
شعر کامل
سعدی
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
* ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
شعر کامل
حافظ