خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. خورشید را ز مشک زره پوش کرده‌اند

2. وانگه بهانه زلف و بنا گوش کرده‌اند

3. از پردلی دو هندوی کافر نژادشان

4. با آفتاب دست در آغوش کرده‌اند

5. در تاب رفته‌اند و برآشفته کز چه روی

6. تشبیه ما بسنبل مه پوش کرده‌اند

7. کردند ترک صحبت عهد قدیم را

8. معلوم می‌شود که فراموش کرده‌اند

9. هر شب مغنیان ضمیرم ز سوز عشق

10. برقول بلبلان سحر گوش کرده‌اند

11. منعم مکن ز باده که ارباب عقل را

12. از جام عشق واله و مدهوش کرده‌اند

13. خواجو بنوش دردی عشقش که عاشقان

14. خون خورده‌اند و نیش جفا نوش کرده‌اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* به حال دل خستگان در نگر
* که روزی دلی خسته باشی مگر
شعر کامل
سعدی
* کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
* تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
شعر کامل
فروغی بسطامی