خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 466

1. وهم بسی رفت و مکانش ندید

2. فکر بسی گشت و نشانش ندید

3. هرکه در افتاد بمیدان او

4. غرقهٔ خون گشت و سنانش ندید

5. دیدهٔ نرگس بچمن عرعری

6. همچو سهی سرو روانش ندید

7. وانکه سپر شد بر پیکان او

8. کشته شد و تیر و کمانش ندید

9. موی چو شد گرد میانش کمر

10. جز کمر از موی میانش ندید

11. گر چه ز تنگی دهنش هیچ نیست

12. هیچ ندید آنکه دهانش ندید

13. عقل چو در حسن رخش ره نیافت

14. چاره بجز ترک بیانش ندید

15. دل که بشد نعره زنان از پیش

16. کون ومکان گشت و مکانش ندید

17. این چه طریقست که خواجو در آن

18. عمر بسر برد و کرانش ندید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز روز شادی و امسال سال گل
* نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
شعر کامل
مولوی
* کی کند ناخوب را بیداد خوب
* چون کند نامرد را کافور مرد
شعر کامل
سنایی
* طفیل هستی عشقند آدمی و پری
* ارادتی بنما تا سعادتی ببری
شعر کامل
حافظ