خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 610

1. یا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول

2. بلغ تحیتی و سلامی کما اقول

3. از تشنگان بادیهٔ هجر یاد کن

4. روزی گرت بکعبهٔ قربت بود وصول

5. یا رب چنین که اختر وصلت غروب کرد

6. بینم شبی که کوکب فرقت کند افول

7. خواهم که سوی یار فرستم خبر ولیک

8. ترسم که همچو من متعلق شود رسول

9. از چشم ما برون نزند خیمه ساربان

10. از بهرآنکه برسرآبش بود نزول

11. عمری که بیتو می‌گذرانند ضایعست

12. بازا کزین حیات مضیع شدم ملول

13. دل می‌نهم ببند تو گر می‌بری اسیر

14. جان می‌کنم فدای تو گر می‌کنی قبول

15. گفتم کنم معانی عشق ترا بیان

16. فضلی که جز عقیله نباشد بود فضول


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام
* همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک
* سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری
شعر کامل
حافظ
* به وفای تو درآمیخت چنان آب و گِلم
* که دمد بعد وفات از گل من بوی وفات
شعر کامل
جامی