خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 682

1. به گدائی به سر کوی شما آمده‌ایم

2. دردمندیم و بامید دوا آمده‌ایم

3. نظر مهر ز ما باز مگیرید چو صبح

4. که درین ره ز سر صدق و صفا آمده‌ایم

5. دیگران گر ز برای زر و سیم آمده‌اند

6. ما برین در بتمنای شما آمده‌ایم

7. گر برانید چو بلبل ز گلستان ما را

8. از چه نالیم چو بی برگ و نوا آمده‌ایم

9. آفتابیم که از آتش دل در تابیم

10. یا هلالیم که انگشت نما آمده‌ایم

11. به قفا بر نتوان گشتن از آن جان جهان

12. کز عدم پی بپی او را ز قفا آمده‌ایم

13. گر چو مشک ختنی از خط حکمش یک موی

14. سر بتابیم ز مادر بخطا آمده‌ایم

15. نفس را بر سر میدان ریاضت کشتیم

16. چون درین معرکه از بهر غزا آمده‌ایم

17. غرض آنستکه در کیش تو قربان گردیم

18. ورنه در پیش خدنگ تو چرا آمده‌ایم

19. دل سودازده در خاک رهت می‌جوئیم

20. همچو گیسوی تو زانروی دوتا آمده‌ایم

21. ایکه خواجو بهوای تو درین خاک افتاد

22. نظری کن که نه از باد هوا آمده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه می سازی؟
* گرفتم موی را کردی سیه، با رو چه می سازی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی
* که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
* هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
شعر کامل
سعدی