خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 929

1. این چه بویست ای صبا از مرغزار آورده‌ئی

2. مرحبا کارام جان مرغ زار آورده‌ئی

3. بهر جان بیقرار آدم خاکی نهاد

4. نکتهی از روضهٔ دارالقرار آورده‌ئی

5. وقت خوش بادت که وقت دوستان خوش کرده‌ئی

6. تا ز طرف بوستان بوی بهار آورده‌ئی

7. سرو ما را چون کشیدی در بر آخر راست گوی

8. کز وصالش شاخ شادی را ببار آورده‌ئی

9. عقل را از بوی می مست و خراب افکنده‌ئی

10. چون حدیثی از لب میگون یار آورده‌ئی

11. یک نفس تار سر زلفش ز هم بگشوده‌ئی

12. وز معانی این همه مشک تتار آورده‌ئی

13. در چنین وقتی که خواجو در خمار افتاده است

14. جان فدا بادت که جامی خوشگوار آورده‌ئی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی
* هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
* به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
شعر کامل
سعدی
* چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
* که به امید تو خوش آب روانی دارد
شعر کامل
حافظ