خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 928

1. از لب شیرین چون شکر نبات آورده‌ئی

2. وز حبش بر خسرو خاور برات آورده‌ئی

3. بت پرستانرا محقق شد که این خط غبار

4. از پی نسخ بتان سومنات آورده‌ئی

5. مهر ورزانرا تب محرق بشکر بسته‌ئی

6. یا خطی در شکرستان بر نبات آورده‌ئی

7. خستگان ضربت تسلیم را بهر شفا

8. نسخهٔ کلی قانون نجات آورده‌ئی

9. ای خط سبز نگارین خضر وقتی گوئیا

10. زانکه سودای لب آب حیات آورده‌ئی

11. تا کشیدی نیل بر ماه از پی داغ صبوح

12. چشمهٔ نیل از حسد در چشم لات آورده‌ئی

13. چون روانم بیند از دل دیده را در موج خون

14. گویدم در دجله نهری از فرات آورده‌ای

15. زاندهان گر کام جان تنگدستان می‌دهی

16. لطف کن گر هیچم از بهر زکوة آورده‌ئی

17. دوش می‌گفتم حدیث تیره شب با طره‌هات

18. گفت خواجو باز با ما ترهات آورده‌ئی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* در مجلس ما عطر میامیز که ما را
* هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
شعر کامل
حافظ
* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی