مسعود سعد سلمان_دیوانرباعی ها (فهرست)

شمارهٔ 374

1. گر چه کندت مساعدت روز بهی

2. آخر ز قضا به هیچ حیلت نرهی

3. تا هست بده چه فایده زآنکه نهی

4. دشمن ببرد خاک خورد گر ندهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی