محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد

2. زمانه دست تعدی ز آستین بدر آرد

3. زند چو غمزهٔ و خویش را به لشگر دلها

4. کرشمه صد سپه فتنه از کمین بدر آرد

5. اگر ز شعبدهٔ عشق گم شود دل خلقی

6. چو بنگری سر از آن جعد عنبرین بدر آرد

7. امین عشق گذارد نگین مهر چو بر دل

8. ز خاک صبح جزا مهر آن زمین بدر آید

9. پس از هزار محل جویمش جریده جویابم

10. فلک ز رشگ نگهبانی از زمین به در آرد

11. نهان به کس منشین و چنان مکن که جنونم

12. گرفته دامنت از بزم عیش تن بدر آرد

13. رسد نسیم گل پند محتشم به تو روزی

14. که سبزه است سر از اوراق یاسمین بدر آرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
* که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
شعر کامل
حافظ
* بس که درد عالمی در عشق تنها می کشم
* نالهٔ امروز را از ضعف فردا می کشم
شعر کامل
عرفی شیرازی
* تهی ز باده حکمت مدان خموشان را
* که همچو کوزه سر بسته پر می نابند
شعر کامل
صائب تبریزی