محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 163

1. روزگاری رفت و از ما نامدت یک بار یاد

2. دردمندان فراموش کرده را میدار یاد

3. بی‌تکلف خوش طبیب مشفقی کز درد تو

4. مردم و هرگز نکردی از من بیمار یاد

5. گردد از قحط طراوت چون گلت بی‌آب و رنگ

6. خواهی آوردن بسی زین دیدهٔ خونبار یاد

7. من که دایم سر گران بودن ز لطف اندکت

8. این زمان زان لطف اندک می‌کنم بسیار یاد

9. یاد می‌کردم ز سال پیش یاد از قید عشق

10. فارغم امسال اما می‌کنم از یار یاد

11. با وجود رستگاری در صف زنهاریان

12. می‌کنم صد ره دمی زان تیغ با زنهار یاد

13. کی جدائی زان فراموشکار کردی محتشم

14. گر گمان بردی که خواهد کردش این مقدار یاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
* مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
شعر کامل
مولوی
* سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
* کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ضرورتست که آحاد را سری باشد
* وگرنه ملک نگیرد به هیچ روی نظام
شعر کامل
سعدی