محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 176

1. چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد

2. مرگ پیش من به از عمری که در غم بگذرد

3. بی تو از عمرم دمی باقیست آه ار بعد ازین

4. بر من از ایام هجران تو یکدم بگذرد

5. هیچ دانی چیست مقصود از حیات آدمی

6. یکدمی کزعمر با یاران همدم بگذرد

7. گر بگفت دوست خواهد از حریفان عالمی

8. مرد آن بادش که می‌گفت از دو عالم بگذرد

9. خیل سلطان خیالت کز قیاس آمد برون

10. بگذرد در دل دمی صد بار اگر کم بگذرد

11. ای که باز از کین ما دامن فراهم چیده‌ای

12. دست ما و دامن مهر تو کین هم بگذرد

13. محتشم بیمار و جانش بر لب از هجران توست

14. کاش بر وی بگذری زان پیش کز هم بگذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی
* هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام
* همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* شعرها پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
* با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر
شعر کامل
سنایی