محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 180

1. فلک به من نفسی گرچه سر گرانش کرد

2. دگر به راه تلافی سبک عنانش کرد

3. زبان ز پرسش حالم اگر کشید دمی

4. دمی دگر به من اقبال هم زبانش کرد

5. فشاند مرغ دلم را روان به ساعد زلف

6. به سنگ جور چو آشفته آشیانش کرد

7. نداده بود دلم را به چنگ غصه تمام

8. که بازخواست به صد عذر و شادمانش کرد

9. دلم هنوز ز دریای غم کناری داشت

10. که غرق مرحمت از لطف بیکرانش کرد

11. دمی که تیر ستم در کمان خشم نهاد

12. کشید بر من و سوی دگر روانش کرد

13. چو خواست قدر نوازش بداند این دل زار

14. نخست پیش خدنگ بلا نشانش کرد

15. غرض ستیزه نبودش که نقد قلب مرا

16. کشید بر محک جور و امتحانش کرد

17. عنان همرهی از دست محتشم چو کشید

18. نهفته بدرقهٔ لطف همعنانش کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید
* که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
* عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
شعر کامل
حافظ