محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 181

1. چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد

2. ماند تن از شعف و جان از ذوق استقبال کرد

3. ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب

4. ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد

5. اول از اهمال دوران در توقف بود کار

6. لیک آخر کار خود بخت سریع اقبال کرد

7. بی گمان دولت به میدان رخش سرعت می‌جهاند

8. در جنیبت بردنش هرچند دور اهمال کرد

9. آتش ما را چو مرغ نامه‌آور ساخت تیز

10. مرغ غم را بر سر ما بی‌پر و بی‌بال کرد

11. آن چنان حالم دگرگون شد که جان دادم به باد

12. زان نوید بیگمانم چون صبا خوشحال کرد

13. بر زبان محتشم صد شکوه بود از هجر تو

14. مژدهٔ وصلت ز بس خوشحالی او را لال کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک
* سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری
شعر کامل
حافظ
* چه فضل و علم گرد آرم؟ چو رو در عشق او آرم
* به بصره چو کشم خرما؟! به کرمان چون برم زیره
شعر کامل
مولوی
* یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
* دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
شعر کامل
حافظ