محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 302

1. زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز

2. فریب خورده چشمت هزار شعبده باز

3. رقیب محرم راز تو گشت نزدیک است

4. که اشگ من به درد صدهزار پردهٔ راز

5. به صد شعف جهم از جا چو خوانیم سگ خویش

6. چه جای آن که به سوی خودم کنی آواز

7. به طول و عرض شبی در وصال می‌خواهم

8. که بر تو عرض کنم قصه‌های دور و دراز

9. به نام نامی محمود در قلمرو عشق

10. زدند سکهٔ شاهی ولی طفیل ایاز

11. به عهد لیلی و شیرین هزار عاشق بود

12. شدند زان همه مجنون و کوه کن ممتاز

13. عجب اگر تو هم از سوز من الم نکشی

14. که هست آتش پروانه سوز شمع گداز

15. بپرس از نفست سر آن دهن که جز او

16. کسی نرفته به راه عدم که آید باز

17. به غیر دیدنش از طاقتم ازو نگذاشت

18. که غیرت ار همه کاهیست سست و کوه گداز

19. چو نیست محتشم آن مه ز مهر دمسازت

20. به داغ هجر بسوز و بسوز هجر بساز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق یکرنگی تقاضا می کند وین روشن است
* ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را
شعر کامل
جامی
* دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
* هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گوشی که هیچ نشنید فریاد پادشاهان
* خواهد کجا شنیدن داد دل گدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی