محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 330

1. محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش

2. قیامتست قیامت نشست و خیز سمندش

3. تصرف از طرف اوست زان که وقت توجه

4. دراز دست‌تر از آرزوی ماست کمندش

5. میانهٔ هوس و حسن بسته‌اند به موئی

6. هزار سلسله برهم ز جعد سلسله بندش

7. نهاد یاری مهر و وفا به یکطرف آخر

8. دل ستیزه کز جنگجوی جور پسندش

9. هزار جان گرامی فدای ناوک یاری

10. که گاه گاه شود پر کش از کمان بلندش

11. ز خلق دل به کسی بند اگر حریف شناسی

12. که نگسلد ز تو گر همه از آهنست می‌شکنندش

13. مدار باک اگر کرد دل به من گله از تو

14. که پیش ازین ز تو بسیار دیده‌ام گله‌مندش

15. درم خریده غلام ویست محتشم اما

16. صلاح نیست که گویم خریده است به چندش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سینه را دل چاک می سازد به امید وصال
* پسته را شوق شکر در پوست خندان می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند
* عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن
* تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
شعر کامل
سعدی