محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 402

1. به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار می‌کردم

2. که جانب داری فهم از ادای یار می‌کردم

3. ز بختم با حریفان کار مشکل شد که پی در پی

4. به تعلیم اشارات نهانش کار می‌کردم

5. زبان در بحث با اغیار و دل در مشورت با او

6. من از دل بی‌خبر نظارهٔ دیدار می‌کردم

7. سخن می‌گفتم اندر بزم با پهلونشینانش

8. نظر را در میان مشغول آن رخسار می‌کردم

9. نوید بزم خاصم دوش باعث بود در مجلس

10. که بهر زود رفتن کوشش بسیار می‌کردم

11. رقیبی بود در بیداری شبگردیم با او

12. که پی گم کرده امشب سیر با اغیار می‌کردم

13. نهان می‌خواستم چون از حریفان لطف او با خود

14. بهر یک حرفی از بی‌لطفیش اظهار می‌کردم

15. در افشای جدل با مدعی از مصلحت بینی

16. به ظاهر گفتگوئی نیز با دل‌دار می‌کردم

17. نمی‌شد محتشم گر دوست امشب هم زبان من

18. میان دشمنان کی جرات این مقدار می‌کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
* که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
* هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
شعر کامل
حافظ
* گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
* از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
شعر کامل
حافظ