محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 468

1. شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن

2. صنع یزدان نخل با این اعتدال انگیختن

3. بهترین وجهی است در یکتائی دهقان صنع

4. آن دو شهلا نرگس از باغ جمال انگیختن

5. این چه اندامست و موج‌انگیزی از آب زلال

6. موج ازین بهتر محال است از زلال انگیختن

7. گر نباشد دست قدرت در میان حسن تو را

8. کی توان از سیم ناب این خط و خال انگیختن

9. خود قصب پوشی و صد سرو مرصع پوش را

10. می‌توان در بزمت از صف نعال انگیختن

11. چند بهر یک عطا کانهم نیاید در وجود

12. سایلی بتواند اسباب سئوال انگیختن

13. نیست در اندیشهٔ اکسیر وصل او مرا

14. حاصلی غیر از خیالات محال انگیختن

15. دادن از عشق خود اکنون مژده آزادیم

16. هست بهر مرغ بریان پر و بال انگیختن

17. نیست پر آسان به دعوی محتشم با طبع تو

18. توسن معنی ز میدان خیال انگیختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
* عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد
شعر کامل
سعدی
* دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت
* به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی
شعر کامل
سعدی
* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ