محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 503

1. آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین

2. انتخاب نسخهٔ صنع خدای خویش بین

3. در خرامش بر قفا چشم افکن ای زنجیر مو

4. یک جهان مجنون کشان اندر قفای خویش بین

5. ای که برافتادگان چون باد میرانی سمند

6. یک ره آخر زیر پای باد پای خویش بین

7. ای که در مهد همایون میروی سلطان صفت

8. از زکوة سلطنت سوی گدای خویش بین

9. ای جمالت شمع صد پروانه سر برکن ز بام

10. مرغ جان را پرزنان گرد سرای خویش بین

11. از قبای تنگ بیرون‌آ و جیب یوسفان

12. تا به دامن چاک از رشگ قبای خویش بین

13. بینوا در دهر بسیار است اما محتشم

14. بینوای توست سوی بینوای خویش بین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
* که حیف باشد از او غیر او تمنایی
شعر کامل
حافظ