محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 56

1. داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت

2. غیر در تاب شد و جان من از غیرت سوخت

3. صورت شمع رخش بر در و دیوار کشید

4. کلک نقاش دل خلق به این صورت سوخت

5. خواستم پیش رخش چهره بشویم به سرشک

6. آب در دیده‌ام از گرمی آن طلعت سوخت

7. غیر را خواست کند گرم زد آتش در من

8. هر یکی را به طریق دگر از غیرت سوخت

9. ذوق کردم چو شب آمد به وثاق تو رقیب

10. که مرا دید به پهلوی تو و ز حسرت سوخت

11. شعلهٔ آتش سودای رقیبم امشب

12. گشت معلوم زداغی که به آن رحمت سوخت

13. محتشم یافت که فهمیدی و خاطر خوش یافت

14. غیر کم حوصله چون داغ پی غیبت سوخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شود به دولت او خاک شوره مهر گیا
* شود ز هیبت او سنگ خاره خاکستر
شعر کامل
انوری
* یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم
* در حریم او ره گفت و شنودی داشتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی