مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1465

1. ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم

2. زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم

3. ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده

4. کو خانه نشانم ده من خانه نمی‌دانم

5. زان کس که شدی جانش زان کس مطلب دانش

6. پیش آ و مرنجانش من خانه نمی‌دانم

7. وان کز تو بود شورش می دار تو معذورش

8. وز خانه مکن دورش من خانه نمی‌دانم

9. من عاشق و مشتاقم من شهره آفاقم

10. رحم آر و مکن طاقم من خانه نمی‌دانم

11. ای مطرب صاحب صف می زن تو به زخم کف

12. بر راه دلم این دف من خانه نمی‌دانم

13. شمس الحق تبریزم جز با تو نیامیزم

14. می افتم و می خیزم من خانه نمی‌دانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
* خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد
شعر کامل
مولوی
* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی