مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1882

1. آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن

2. ز آیینه ندیده‌ست او الا سیهی آهن

3. از آب حیات تو دور است به ذات تو

4. کز کبر برآید او بالا مثل روغن

5. پای تو چو جان بوسد تا حشر لبان لیسد

6. از لذت آن بوسه ای روت مه روشن

7. گفتم به دلم چونی گفتا که در افزونی

8. زیرا که خیالش را هستم به خدا مسکن

9. در سینه خیال او وان گاه غم و غصه

10. در آب حیات او وانگه خطر مردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
* نمی زنند دری را که از برون بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* از ما گله بی ثمری کس نشنیده است
* هر چند که چون بید سراپای زبانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* آفتاب از بیم آن کین جرم را نسبت بدوست
* همچو کلکت زرد شد بر گنبد نیلوفری
شعر کامل
انوری