مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 316

1. چونک درآییم به غوغای شب

2. گرد برآریم ز دریای شب

3. خواب نخواهد بگریزد ز خواب

4. آنک بدیدست تماشای شب

5. بس دل پرنور و بسی جان پاک

6. مشتغل و بنده و مولای شب

7. شب تتق شاهد غیبی بود

8. روز کجا باشد همتای شب

9. پیش تو شب هست چو دیگ سیاه

10. چون نچشیدی تو ز حلوای شب

11. دست مرا بست شب از کسب و کار

12. تا به سحر دست من و پای شب

13. راه درازست برانیم تیز

14. ما به درازا و به پهنای شب

15. روز اگر مکسب و سوداگریست

16. ذوق دگر دارد سودای شب

17. مفخر تبریز توی شمس دین

18. حسرت روزی و تمنای شب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی
* بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
* که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
شعر کامل
مولوی
* هیچ قفلی نیست نگشاید به آه نیمشب
* مانده ای در عقده دل اینقدر حیران چرا
شعر کامل
صائب تبریزی