مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3178

1. در دل من پردهٔ نو می‌زنی

2. ای دل و ای دیده و ای روشنی

3. پرده توی وز پس پرده توی

4. هر نفسی شکل دگر می‌کنی

5. پرده چنان زن که بهر زخمهٔ

6. پردهٔ غفلت ز نظر برکنی

7. شب منم و خلوت و قندیل جان

8. خیره که تو آتشی یا روغنی

9. بی‌من و تو، هر دو توی، هر دو من

10. جان منی، آن منی، یا منی

11. نکتهٔ چون جان شنوم من ز چنگ

12. تنتن تنتن، که تو یعنی تنی

13. گر تنم و گر دلم و گر روان

14. شاد بدانم که توم می‌تنی

15. از تو چرا تازه نباشم؟! که تو

16. تازگی سرو و گل و سوسنی

17. از تو چرا نور نگیرم؟! که تو

18. تابش هر خانه و هر روزنی

19. از تو چرا زور نیابم؟! که تو

20. قوت هر صخره و هر آهنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ