مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 388

1. خدمت بی‌دوستی را قدر و قیمت هست نیست

2. خدمت اندر دست هست و دوستی در دست نیست

3. دوستی در اندرون خود خدمتی پیوسته است

4. هیچ خدمت جز محبت در جهان پیوست نیست

5. ور تو مستی می‌نمایی در محبت چون نه‌ای

6. عشق گوید دوغ خورد و دوغ خورد او مست نیست

7. پست و بالا چند یازد از تکلف در هوا

8. چند خود را پست دارد آن کسی کو پست نیست

9. همچو ماهی مانده در دام جهان زان بحر دور

10. وانگهان پنداشته خود را که اندر شست نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف
* که به تفصیل نظر بر خط و خال تو کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
* تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در پیکر باغ شکل نرگس
* چشمی است که ریخته است مژگان
شعر کامل
خاقانی