مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 549

1. آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

2. مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

3. راه دهید یار را آن مه ده چهار را

4. کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد

5. چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان

6. عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد

7. رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد

8. غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد

9. تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود

10. ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد

11. باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند

12. سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

13. خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند

14. روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد

15. چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما

16. زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشقهایی کز پی رنگی بود
* عشق نبود عاقبت ننگی بود
شعر کامل
مولوی
* غنچه را لب‌بسته بینی نسترن را پاره‌دل
* لاله را در زیر خون بینی و نرگس را نزار
شعر کامل
عطار
* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی