مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 606

1. با تلخی معزولی میری بنمی ارزد

2. یک روز همی‌خندد صد سال همی‌لرزد

3. خربندگی و آنگه از بهر خر مرده

4. بهر گل پژمرده با خار همی‌سازد

5. زنهار نخندی تو تا اوت نخنداند

6. زیرا که همه خنده زین خنده همی‌خیزد

7. ای روی ترش بنگر آن را که ترش کردت

8. تا او شکری شیرین در سرکه درآمیزد

9. ای خسته افتاده بنگر که که افکندت

10. چون درنگری او را هم اوت برانگیزد

11. گر زانک سگی خسبد بر خاک سر کویش

12. شیر از حذر آن سگ بگدازد و بگریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صائب کسی به رتبه شعرم نمی رسد
* دست سخن گرفتم و بر آسمان شدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای صبر پای دار که پیمان شکست یار
* کارم ز دست رفت و نیامد به دست یار
شعر کامل
سعدی
* امروز روز شادی و امسال سال گل
* نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
شعر کامل
مولوی