مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 666

1. چمن جز عشق تو کاری ندارد

2. وگر دارد چو من باری ندارد

3. چه بی‌ذوقست آن کش عشق نبود

4. چه مرده‌ست آن که او یاری ندارد

5. به غیر قوت تن قوتی ننوشد

6. بجز دنیا سمن زاری ندارد

7. هر آنک ترک خر گوید ز مستی

8. غم پالان و افساری ندارد

9. ز خر رست و روان شد پابرهنه

10. به گلزاری که آن خاری ندارد

11. چه غم دارد که خر رفت و رسن برد

12. بر او خر چو مقداری ندارد

13. مشو غره به ازرق پوش گردون

14. که اندر زیر ایزاری ندارد

15. درافکن فتنه دیگر در این شهر

16. که دور عشق هنجاری ندارد

17. بدران پرده‌ها را زانک عاشق

18. ز بی‌شرمی غم و عاری ندارد

19. بزن آتش در این گفت و در آن کس

20. که در گفت تو اقراری ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی
* تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
* بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
شعر کامل
سعدی