مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 669

1. چو شب شد جملگان در خواب رفتند

2. همه چون ماهیان در آب رفتند

3. دو چشم عاشقان بیدار تا روز

4. همه شب سوی آن محراب رفتند

5. چو ایشان را حریف از اندرونست

6. چه غم دارند اگر اصحاب رفتند

7. همه در غصه و در تاب و عشاق

8. به سوی طره پرتاب رفتند

9. همه اندر غم اسباب و ایشان

10. قلنداروار بی‌اسباب رفتند

11. کی یابد گرد ایشان را که ایشان

12. چو برق و باد سخت اشتاب رفتند

13. تو چون دلوی بر بن دولاب می‌گرد

14. که ایشان برتر از دولاب رفتند

15. ببین آن‌ها که بند سیم بودند

16. درون خاک چون سیماب رفتند

17. ببین آن‌ها که سیمین بر گزیدند

18. به روی سرخ چون عناب رفتند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو رستم پدر باشد و من پسر
* نباید به گیتی کسی تاجور
شعر کامل
فردوسی
* می‌کشم مستانه بارت بی‌خبر
* همچو اشتر زیر بارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی