مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 21 - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود

1. بلعم باعور و ابلیس لعین

2. ز امتحان آخرین گشته مهین

3. او بدعوی میل دولت می‌کند

4. معده‌اش نفرین سبلت می‌کند

5. کانچ پنهان می‌کند پیدایش کن

6. سوخت ما را ای خدا رسواش کن

7. جمله اجزای تنش خصم ویند

8. کز بهاری لافد ایشان در دیند

9. لاف وا داد کرمها می‌کند

10. شاخ رحمت را ز بن بر می‌کند

11. راستی پیش آر یا خاموش کن

12. وانگهان رحمت ببین و نوش کن

13. آن شکم خصم سبال او شده

14. دست پنهان در دعا اندر زده

15. کای خدا رسوا کن این لاف لئام

16. تا بجنبد سوی ما رحم کرام

17. مستجاب آمد دعای آن شکم

18. شورش حاجت بزد بیرون علم

19. گفت حق گر فاسقی و اهل صنم

20. چون مرا خوانی اجابتها کنم

21. تو دعا را سخت گیر و می‌شخول

22. عاقبت برهاندت از دست غول

23. چون شکم خود را به حضرت در سپرد

24. گربه آمد پوست آن دنبه ببرد

25. از پس گربه دویدند او گریخت

26. کودک از ترس عتابش رنگ ریخت

27. آمد اندر انجمن آن طفل خرد

28. آب روی مرد لافی را ببرد

29. گفت آن دنبه که هر صبحی بدان

30. چرب می‌کردی لبان و سبلتان

31. گربه آمد ناگهانش در ربود

32. بس دویدیم و نکرد آن جهد سود

33. خنده آمد حاضران را از شگفت

34. رحمهاشان باز جنبیدن گرفت

35. دعوتش کردند و سیرش داشتند

36. تخم رحمت در زمینش کاشتند

37. او چو ذوق راستی دید از کرام

38. بی تکبر راستی را شد غلام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون قمری از این رشک ننالد به چمن ها
* کاین اشک روان را به من آن سرو روان داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع
* دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیوسته درین باغ، دلم چون گل رعنا
* رویی به بهار و رخ دیگر به خزان داشت
شعر کامل
صائب تبریزی