ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 87

1. از بهر چه این خر رمه بی‌بند و فسارند؟

2. یک ذره نسنجند اگر بیست هزارند

3. گفتن نتوانند، چو گوئی ننیوشند

4. کز خمر جهالت همه سر پر ز خمارند

5. ارز سخن خوب خردمندان دانند

6. کز خاطر خود ریگ بیابان بشمارند

7. مشک است سخن نافهٔ او خاطر دانا

8. معنی بود آن مشک که از نافه برآرند

9. مر جاهل را نبود اندازهٔ عالم

10. صد مرغ یله قیمت یک باز ندارند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
* نصیحت همه عالم به گوش من بادست
شعر کامل
حافظ
* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* گرت هواست که با خضر همنشین باشی
* نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
شعر کامل
حافظ